کد مطلب:152254 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

کدامیک از اینها ریش می تراشیدند
آقای منظور حسین جابر حسین الغاری میر پور خاص سند پاكستان، از حوزه ی علمیه قم، در نوشته ای چنین آورده اند:

رئیس زندانهای استان سند پاكستان، در حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام نشسته


بودند. ایشان در استان سند به عدالت و وثاقت معروف بوده، به عنوان مؤمن كامل شناخته می شوند. مردی عابد و زاهد و پرهیزكار هستند، و حكم علی بن یقطین عصر خویش را دارند. مؤمنین بسیاری را از زندانهای دولتی آزاد كرده اند. ایشان، كه از محضر آیة الله شیخ غلام مهدی نجفی (مؤسس دانشگاه جعفریه ی سند) و آیة الله سید ثمر حسن زیدی (مؤسس مدرسه ی مشارع العلوم حیدرآباد سند) بسیار مستفید و مستفیض شده اند، به من گفتند:

در سال 1361 ه ق. / 1971 میلادی، در حرم مطهر حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس علیه السلام نشسته بودم و مشغول عبادت و زیارت بودم. در آن زمان من محاسن خود را می تراشیدم.

ناگاه شخصی نورانی كه چهره اش مثل مهتاب روشن بود و هیبت وعظمت داشت جلوی من آمد. من جرئت نمی كردم كه با او همكلام شوم. بالأخره به من گفتند: «ای منظور حسین! كلمه ی ایمان را ورد كن!» من روبروی آن جناب كلمه ی ایمان را ورود كردم. سپس از من پرسیدند: «چه كسی به تو گفته است كه این، كلمه ی ایمان و اسلام است؟» گفتم: حضرت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم. پرسیدند: «آیا صاحب ولایت هستی و بر امیرالمؤمنین و امام حسین علیهماالسلام و صاحب این مشهد (حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام) ایمان داری؟ گفتم: بلی. الحمدلله. گفتند: «از اینها، كدام یك ریش می تراشیدند؟!

من جوابی ندادم و پشیمان و نادم شدم. آن بزرگوار به طرف ضریح مقدس روانه شدند و از نظر من غایب گشتند! [1] .



[1] چهره ي درخشان ج 2، ص 470.